چک لیست همکاری شرکتها و استارتاپها

چک لیست عملی همکاری استارتاپها با شرکتها؛ از ایده تا اجرای پایلوت و مقیاس‌پذیری

«این چک لیست عملی به استارتاپ‌ها و شرکت‌های بزرگ کمک می‌کند قبل از امضا، مسئله مشترک، مدل مالی، پایلوت و مسیر مقیاس‌پذیری را دقیق ارزیابی و تصمیم‌گیری کنند.»

در اکوسیستم نوآوری ایران، همه از «همکاری استارتاپ‌ها و شرکت‌های بزرگ» حرف می‌زنند، اما تعداد همکاری‌هایی که واقعاً به محصول مشترک، درآمد جدید یا مقیاس‌پذیری برسد بسیار محدود است. بسیاری از طرح‌ها روی کاغذ عالی به‌نظر می‌رسند، اما در برخورد با بوروکراسی، امنیت اطلاعات، قراردادها و فرآیندهای پیچیده سازمانی متوقف می‌شوند.

در مقاله‌ای جداگانه، به این پرداخته‌ایم که چرا همکاری استارتاپ‌ها با شرکت‌های بزرگ در ایران دشوار است و چطور موانعی مثل بوروکراسی، تضاد فرهنگی، امنیت و قراردادها این مسیر را سخت می‌کنند. آن مقاله بیشتر روی تحلیل موانع و مدل‌های کلی نوآوری متمرکز است؛ اما این‌جا قرار است به سراغ ابزار عملی برویم.

اگر استارتاپ هستید که می‌خواهید با یک سازمان بزرگ وارد همکاری شوید؛ یا اگر در یک شرکت بزرگ مسئول نوآوری، تحول دیجیتال یا توسعه کسب‌وکار هستید؛ این چک لیست به شما کمک می‌کند قبل از شروع، تصویر روشنی از ریسک‌ها، نقاط کور و الزامات اجرایی داشته باشید. هر بند را می‌توانید مثل یک «آیتم تأیید» ببینید: اگر نتوانستید با جواب صریح «بله» از آن عبور کنید، یعنی هنوز برای ورود جدی به همکاری آماده نیستید.

# محور سؤال کلیدی تیک
1 تعریف مسئله مشترک مسئله در ۱–۲ جمله شفاف و مورد توافق هر دو طرف است؟
2 ارزش دوطرفه همکاری ارزش ملموس برای استارتاپ و شرکت بزرگ (درآمد، داده، KPI مشخص) تعریف شده است؟
3 اسپانسر اجرایی اسپانسری با اختیار و انگیزه در سمت شرکت بزرگ برای این پروژه مشخص شده است؟
4 تصمیم‌گیری و تأییدها مسیر approvals (فنی، حقوقی، امنیت، خرید، مالی) و زمان تقریبی هر مرحله روشن است؟
5 طراحی پایلوت (PoC) پایلوت محدود، زمان‌دار (حداکثر ۸–۱۲ هفته) و با KPIهای موفقیت از قبل تعریف شده است؟
6 قرارداد و مدل مالی تعهدات، جریمه‌ها و مدل مالی با ظرفیت استارتاپ و ریسک منطقی برای هر دو طرف تنظیم شده است؟
7 امنیت و دسترسی‌ها سطح دسترسی به داده، پروتکل‌های امنیتی و نحوه استفاده از APIها شفاف و مورد توافق است؟
8 مالکیت داده و IP مالکیت کد، داده‌ها و خروجی‌ها و حق استفاده آتی هر طرف در قرارداد مشخص شده است؟
9 تیم مشترک و ارتباط تیم مشترک، نقش‌ها، کانال‌های ارتباطی و ریتم جلسات منظم تعریف شده است؟
10 سناریوی مقیاس‌پذیری مسیر ادامه بعد از پایلوت موفق (گسترش دامنه، منابع، مدل تجاری بعدی) از قبل طراحی شده است؟
11 ریسک و سناریوی شکست ریسک‌های اصلی و سناریوی توقف پروژه بدون تنش و دعوا از قبل تعریف شده است؟
12 هم‌راستایی استراتژیک این همکاری با استراتژی کلان استارتاپ و شرکت بزرگ هم‌سو است و وابسته به سلیقه فردی نیست؟

 

۱. مسئله مشترک دقیقاً چیست؟

اگر از همین‌جا مبهم شروع کنید، تقریباً تضمین شده که در میانه راه پروژه متوقف می‌شود.

چک لیست:

  • مسئله را در یک یا دو جمله ساده نوشته‌اید؟ (بدون کلمات کلی مثل «بهبود»، «چابکی»، «تحول دیجیتال»)
  • KPI مشخص دارید؟ مثل: کاهش زمان پاسخ‌گویی، افزایش نرخ تبدیل، کاهش هزینه پشتیبانی و…
  • هر دو طرف (استارتاپ و شرکت بزرگ) روی همین تعریف مسئله توافق کتبی دارند، نه فقط شفاهی.

اگر این بخش محکم نباشد، بعداً هر کسی مسئله را به نفع خودش تفسیر می‌کند.

۲. این همکاری برای هر دو طرف چه ارزش ملموسی ایجاد می‌کند؟

«برندسازی»، «نوآوری» و «اکوسیستم» جواب کافی نیستند.

چک لیست:

  • برای استارتاپ: سود چیست؟ درآمد ثابت؟ دسترسی به داده؟ اعتبار برند؟
  • برای شرکت بزرگ: چه عددی را روی داشبورد مدیرعامل می‌خواهید تکان بدهید؟
  • زمان رسیدن به اولین نتیجه قابل‌سنجش مشخص شده؟ (مثلاً ۳ ماه تا اولین پایلوت با خروجی قابل‌گزارش)

اگر یک طرف فقط «هیجان نوآوری» دارد و طرف دیگر دنبال «نتیجه مالی»، این همکاری خیلی زود فرسوده می‌شود.

۳. اسپانسر اجرایی در شرکت بزرگ دارید؟

بدون حامی واقعی داخل شرکت بزرگ، پروژه در لایه‌های میانی بوروکراسی گیر می‌کند.

چک لیست:

  • یک نفر از مدیران میانی یا ارشد که بودجه، اختیار و انگیزه دارد به‌عنوان اسپانسر انتخاب شده؟
  • این شخص حاضر است اسمش پای پروژه باشد و در جلسات کلیدی حضور فعال داشته باشد؟
  • دسترسی مستقیم (نه فقط از طریق منشی و دبیرخانه) به او دارید؟

اگر جواب این سه سؤال «نه» است، عملاً با سازمان کار می‌کنید، نه با یک انسان مسئول؛ و این خطرناک است.

۴. ساختار تصمیم‌گیری و زمان‌بندی approvals روشن است؟

استارتاپ بر «سرعت» بنا شده، شرکت بزرگ بر «کنترل». اگر مسیر تصمیم‌گیری شفاف نباشد، استارتاپ در انتظار امضاها می‌سوزد.

چک لیست:

  • می‌دانید برای شروع پایلوت، چه امضاهایی لازم است؟ (فنی، حقوقی، امنیت، خرید، مالی و…)
  • تخمین زمانی هر مرحله (حتی تقریبی) مشخص شده؟
  • مسئول پیگیری approvals در سمت شرکت بزرگ، فرد مشخصی است؟

اگر نمی‌دانید «چه کسی، چه چیزی را، در چه زمانی» باید تأیید کند، روی زمان‌بندی پروژه حساب باز نکنید.

۵. محدوده پایلوت (PoC) کوچک، واضح و قابل‌اندازه‌گیری است؟

شروع همکاری با یک پروژه بزرگ چندماهه، آن‌هم بدون تجربه مشترک قبلی، تقریباً یعنی دعوت‌نامه رسمی برای شکست.

چک لیست:

  • پایلوت را به یک سناریوی محدود تعریف کرده‌اید؟ (مثلاً یک بخش از مشتریان، یک کانال ارتباطی، یک فرایند مشخص)
  • مدت پایلوت حداکثر ۸–۱۲ هفته است، نه یک سال.
  • معیار موفقیت پایلوت قبل از شروع، روی کاغذ آمده و هر دو طرف آن را قبول کرده‌اند.

اگر پایلوت را خیلی مبهم و بزرگ ببندید، در پایان هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید «موفق شدیم یا نه».

۶. قرارداد و مدل مالی متناسب با استارتاپ طراحی شده است؟

قراردادهای سنگین و طولانی سازمانی، با پیش‌فرض تأمین‌کننده‌های سنتی نوشته شده‌اند، نه استارتاپ‌ها.

چک لیست:

  • حجم تعهدات مالی، جریمه‌ها و ضمانت‌ها با ظرفیت استارتاپ واقعی و قابل‌تحمل است؟
  • مدل مالی از ابتدا «مبتنی بر نتیجه» یا «مقیاس مصرف» طراحی شده؟ (نه فقط یک RFP کلاسیک)
  • راه‌حل برای هزینه‌های نقدی استارتاپ در دوره پایلوت و قبل از درآمد پایدار دیده شده؟

اگر قرارداد طوری نوشته شده که یک لغزش کوچک استارتاپ را نابود می‌کند، این همکاری نیست؛ ریسک یک‌طرفه است.

۷. امنیت اطلاعات، دسترسی‌ها و APIها از قبل شفاف شده‌اند؟

یکی از گره‌های اصلی همکاری در ایران، بخش امنیت و فناوری اطلاعات است. اگر از ابتدا روی این موضوع کار نکنید، بعداً همه‌چیز زیر تیغ «ریسک امنیتی» متوقف می‌شود.

چک لیست:

  • دقیقاً مشخص است استارتاپ به چه داده‌هایی دسترسی دارد و ندارد؟
  • پروتکل‌های دسترسی (VPN، حساب کاربری، محدودیت IP، لاگ و…) با امنیت سازمان هماهنگ شده؟
  • استفاده از APIها، مستندات فنی و محدودیت‌های ترافیک و نرخ فراخوانی مشخص است؟

هم استارتاپ باید بپذیرد که امنیت شوخی‌بردار نیست، هم سازمان باید بداند «امنیت» نباید بهانه‌ای برای متوقف کردن هر نوآوری باشد.

۸. مالکیت داده، خروجی و IP از همان ابتدا تعیین شده است؟

در بسیاری از همکاری‌ها، اختلاف اصلی نه سر اجرا، بلکه سر این است که «این چیزی که ساختیم مال کیست؟»

چک لیست:

  • مالکیت کد، مدل‌های یادگیری ماشین، داشبوردها و… به‌روشنی در قرارداد مشخص شده؟
  • مالکیت و حق استفاده از داده‌های تولیدشده در طول پروژه شفاف است؟
  • اگر پروژه شکست بخورد، هر طرف چه چیزهایی را می‌تواند نگه دارد یا استفاده کند؟

ابهام در IP بمب‌ساعتی است؛ ممکن است در کوتاه‌مدت مشکلی ایجاد نکند، اما هر زمان پروژه موفق شود، فوراً فعال می‌شود.

۹. تیم مشترک و نحوه ارتباط تعریف شده است؟

پروژه‌های مشترک زمانی می‌میرند که تبدیل به «ایمیل بازی» و «جلسات بدون تصمیم» شوند.

چک لیست:

  • تیم پروژه از هر دو طرف مشخص است؟ (نقش‌ها: مالک محصول، مدیر پروژه، مسئول فنی، امنیت، حقوقی، عملیات و…)
  • کانال‌های ارتباطی اصلی تعیین شده‌اند؟ (گروه واتساپ/تلگرام، Slack، ایمیل رسمی، جلسات هفتگی آنلاین)
  • ریتم جلسات: چه زمانی، با چه دستور جلسه‌ای و با چه خروجی برگزار می‌شوند؟

عدم شفافیت در ارتباط، هر سوءتفاهم کوچکی را تبدیل به بحران می‌کند.

۱۰. سناریوی مقیاس‌پذیری بعد از پایلوت طراحی شده است؟

خیلی از همکاری‌ها پایلوت را با موفقیت رد می‌کنند، اما بعد از آن هیچ‌اتفاق جدی نمی‌افتد؛ چون از ابتدا به «بعد از پایلوت» فکر نشده است.

چک لیست:

  • اگر پایلوت موفق باشد، قدم بعدی چیست؟ (افزایش حجم، اضافه شدن واحدهای دیگر، ورود به بازار جدید و…)
  • منابع موردنیاز برای مقیاس (بودجه، زیرساخت، نیرو) در سمت شرکت بزرگ حدس زده شده؟
  • مدل تجاری بعد از پایلوت (قیمت‌گذاری، قرارداد جدید، SLA و پشتیبانی) حداقل در سطح اسکچ طراحی شده؟

اگر بعد از پایلوت، مسیر ادامه روشن نباشد، تمام زحمت‌ها در همان پروژه آزمایشی خلاصه می‌شود.

۱۱. ریسک‌ها و سناریوی شکست از قبل روی میز آمده‌اند؟

هم استارتاپ و هم شرکت بزرگ معمولاً فقط درباره «سناریوی موفقیت» حرف می‌زنند؛ درحالی‌که شجاعت واقعی این است که از اول درباره شکست هم شفاف باشید.

چک لیست:

  • مهم‌ترین ریسک‌های پروژه (فنی، تجاری، سازمانی، حقوقی) به‌صورت لیست نوشته شده؟
  • برای هر ریسک، یک مالک (Responsible) تعیین شده؟
  • سناریوی توقف پروژه بدون دعوا و تخریب رابطه دیده شده؟ (مثلاً: تسویه شفاف، تحویل خروجی‌ها، حفظ ارتباط برای فرصت‌های بعدی)

اگر نتوانید درباره شکست حرف بزنید، احتمالاً نمی‌توانید موفقیت را هم درست مدیریت کنید.

۱۲. هماهنگی با استراتژی کلان هر دو طرف وجود دارد؟

آخرین ضربه معمولاً از جایی می‌آید که فکرش را نمی‌کنید: تغییر استراتژی شرکت، عوض شدن مدیرعامل، یا تغییر اولویت‌های استارتاپ.

چک لیست:

  • این همکاری با نقشه راه محصول استارتاپ هم‌راستاست یا فقط یک «فرصت جذاب» است؟
  • پروژه با استراتژی رسمی شرکت بزرگ (مثلاً تحول دیجیتال، کاهش هزینه، تمرکز بر مشتریان کلیدی) هم‌سو است؟
  • اگر یکی از مدیران کلیدی جابه‌جا شود، پروژه هنوز توجیه استراتژیک دارد؟

پروژه‌ای که روی سلیقه یک نفر بنا شده باشد، با رفتن همان یک نفر فرو می‌ریزد.

قبل از امضا، این چک لیست را با خودتان مرور کنید

اگر هدفت صرفاً «داشتن یک لوگوی بزرگ در صفحه مشتریان» است، این نوع همکاری ممکن است بیشتر از آن‌که کمک کند، انرژی و تمرکز استارتاپ را بسوزاند. از آن طرف، اگر شرکت بزرگی هستید که استارتاپ‌ها را مثل پیمانکار ارزان و یک‌بارمصرف می‌بینید، نیازی به اکوسیستم نوآوری ندارید؛ همان مناقصه و RFP کلاسیک برایتان کافی است.

این چک لیست قرار نیست همکاری را ساده نشان دهد؛ برعکس، کمک می‌کند توهمات را کنار بزنید و فقط زمانی وارد مذاکره جدی شوید که:

  • مسئله مشخص است،
  • ارزش دوطرفه تعریف شده،
  • اسپانسر اجرایی دارید،
  • و مسیر پایلوت تا مقیاس‌پذیری را حداقل در سطح کلی فهمیده‌اید.